و از ورود زمینخوارانی خبر دادند که متعاقب این اتفاق، حریم پایتخت را که بهعنوان لایه استحفاظی و تنفسگاهی پایتخت و بهگونهای تنها فرصت باقیمانده برای ایجاد فضاهای تفریحی و گردشی به حساب میآید مورد تاخت و تاز قرار میدهند.آنها با این ادله که تجربههای قبلی آسیب جدی به حریم پایتخت وارد آوردهاند، مباحثی را مطرح کردند که گویای تخریب حریم و نابودی تنفسگاههای شهر بود. مهدی چمران، رئیس و حسن بیادی، عضو شورای شهر تهران از جمله کسانی بودند که نقدهایی جدی بر این تصمیمات وارد کردند. بیادی در نقدی که بر موضوع داشت ورود زمینخواران به حریم را تهدیدی جدی برای تهران دانست و گفت که در پس هر تقسیمبندی در حاشیه و داخل شهر، زمینخواران وجود دارند و این موضوع، حریم را بهطور جدی تهدید میکند.
هرچند او و دیگر مسئولان در حوزه سیاستگذاری مدیریت شهری به ورود زمینخواران بسنده کرده و پیامدهای تقسیمبندی در حریم به این بحث ختم شد اما نکتهای که در این بین مغفول ماند و کمتر به آن پرداخته شد این بود که تصمیمات مربوط به تقسیمبندی در حاشیه و داخل تهران در شرایطی مطرح میشد که حریم آن در اثر پراکندگی مدیریتها و وجود ارگانهای مختلف مدیریتی ازجمله وزارت مسکن و شـهرسازی، اسـتانـداری، فـرمـانـداری، شـهرداری، ارگانهـای نـظامی و انتظامی شـهرداران شهرستانهای اطـراف تهران که اقدام به صدور مجوزهای دوگانه و چندگانه کرده بودند دچار مشکلات متعددی شده بود. این در حالی است که مطابق اصول و مبانی شهرسازی، مدیریت شهر و حریم استحفاظی آنجزئی لاینفک از هم بوده و بایستی توسط مدیریت واحد صورت میگرفت. این کاستیهانگرانیها را از آینده حریم پایتخت عمیقتر میکرد چراکه حریم از یک سو بهوسیله مدیریتهای چندگانه در طول سالهای اخیر آسیبدیده و از سوی دیگر با تداوم روند تقسیمبندیهای تعریف نشده، در معرض تعرضهای بیشتری از سوی زمینخواران است.
مسئولان اجرایی در حوزه حریم که همسو با اعضای نهاد قانونگذار مدیریت شهری، نگرانی خود را از جداسازی مناطق و بخشهایی از پایتخت و شکلگیری شهرستانها و استانهایی در اطراف آن اعلام کردهاند بر این باورند: هرگونه تقسیمبندی در محدوده تهران، حریم آن را تحتتأثیر سوء قرار داده و موجب افزایش ساختوسازهای غیرمجاز از یک سو و نابودی تنفسگاههای شهر از طرف دیگر میشود. آنها در استدلالهای خود به تجارب قبلی جداسازی استناد میکنند و در جمعبندیای که به عمل میآورند تأکید دارند فرایند تقسیمبندی در اطراف پایتخت، حریم و متعاقب آن اصول شهرسازی را تهدید میکند.
سیدصباحالدین متقی، مدیرکل حریم شهرسازی و معماری شهرداری تهران با تأکید بر این نکته که هر نوع تقسیمبندی یک تهدید جدی برای حریم بهحساب میآید میگوید: ما در طول سالیان گذشته همواره با مشکلات متعددی در حریم تهران مواجه بودیم که این مشکلات نهتنها از بعد معماری و شهرسازی بلکه از ابعاد زیستمحیطی و اجتماعی پایتخت را تحتتأثیر سوء قرار داده و امروز اگر ما شاهد توسعه نامتوازن ارضی در آن هستیم علتش بیتوجهی به پیامدهای تقسیمبندیهایی بوده که به دلایلی چند صورت میگرفت و صورت میگیرد.
او میافزاید: نخستین اتفاقی که در فرایند جداسازی بخشهایی از تهران بهعنوان شهرستان میافتد این است که تعادل سیستم ساختوساز به هم میریزد و شهرسازی براساس تصمیمهای سلیقهای که امروزه تهران را با بحرانهای آلودگی هوا و ترافیک مواجه کرده صورت میگیرد به طوری که ممکن است خطی که بهعنوان حریم و هاله تنفسگاهی شهر انتخاب شده، توسط
مدیریت شهری مجاور پروانه ساخت بگیرد و ساخت و سازهایی انجام شود که براساس طرح جامع نباید ایجاد میشد.
این مقام مسئول در معاونت معماری و شهرسازی شهرداری تهران که پیش از این مسئولیتهایی در دیگر حوزههای شهرسازی داشته به طرحها و برنامههایی اشاره میکند که مدیریت شهری فعلی برای جلوگیری از ساخت و ساز در حریم، اجرایی کرده و معتقد است که تعدد مدیریتها نتایج مثبت آنها را خنثی خواهد کرد. متقی در مورد این طرحها چنین توضیح میدهد: یکی از برنامههای مدیریت شهری در 4سال اخیر جلوگیری از ساخت و ساز در حریم بوده که این موضوع با جدیت پیگیری شده و امروزه با معضل زمین خواری در حریم بهشدت برخورد میشود و این رویکرد که به حریم بهعنوان یک کالای اقتصادی نگاه کنند مردود است. او این سیاستهای سلبی مدیریت شهری را در راستای حفظ حریم میداند که از دیدگاه او هاله تنفسگاهی شهر محسوب میشوند.
مدیرکل حریم شهرسازی و معماری شهرداری تهران با اشاره به این واقعیت که تهران از نظر بهرهمندی از فضاها و امکانات تفریحی پایینتر از حد متوسط است به این بحث میپردازد که حریم، فرصتی برای رفع این کمبودها بوده و باید بهعنوان هاله تنفسگاهی شهر به ایجاد فضاهای گردشگری و تفریحی اختصاص یابد.
متقی در تشریح این سیاست شهری چنین میگوید: ما از یک سو با کمبود زمین در پایتخت مواجه هستیم و از سوی دیگر فضاهای تفریحی و گردشگری کمتری نسبت به جمعیت 8میلیونی آن داریم، بنابراین حریم تنها محلی برای حل این مشکلات محسوب میشود که نباید این فرصت را تبدیل به تهدیدهایی کرد که در تقسیمبندیهای قبلی تجربه شده است. او در این ارتباط اسلامشهر را مثال میآورد و میافزاید: یکی از مخاطرات جدی، اسکانهای غیررسمی در حریم شهرهاست که در تجربه اسلامشهر شاهد آن بودیم و عملا میبینیم که ناهنجاریهایی در آن، چه از بعد شهرسازی و چه از بعد اجتماعی بهوجود آمده و تاختوتاز متجاوزان به حریم و اسکانهای غیررسمی یکی از مواردی است که نگرانیهای ما را از عواقب تقسیمبندی عمیقتر میکند. هر چند این تمام ماجرا نبوده و زمانی که هاله تنفسگاهی شهر از بین میرود طبیعتا محیطزیست آن نیز تحتتأثیر سوء قرار میگیرد؛ موضوعی که کارشناسان شهری در تحلیلهای خود از ابعاد تقسیمبندی در محدوده پایتخت کمتر به آن پرداخته و مورد بحث و بررسی قرار دادهاند، درحالیکه این پارامتر از مهمترین پیامدهای تقسیمبندی بوده و فعالان این حوزه نسبت به آن هشدار میدهند.
نابودی تنفسگاههای شهری
اولین اتفاقی که در پی ساخت و سازهای غیرمجاز در حریم میافتد نابودی تنفسگاههای شهری است که کارشناسان محیطزیست میگویند شهر را با یک چالش زیستمحیطی مواجه میسازد به این صورت که مکانهایی که باید به فضای سبز و تفریحی تبدیل شوند بهصورت ساختمانهایی درمیآیند که بر تراکم جمعیتی شهر میافزایند.
محمدهادی حیدرزاده، رئیس ستاد محیطزیست و توسعه پایدار شهرداری تهران از جمله کسانی است که پیامدهای زیستمحیطی تقسیمبندی را وسیعتر از شهرسازی دانسته و میگوید که در این فرایند آلودگی هوا شکل پیچیده تری بهخود خواهد گرفت. او در تشریح این ادله خود چنین توضیح میدهد: ایجاد استان و شهرستان در مجاورت و میان پایتخت جاذبهای برای افزایش جمعیت، بهوجود میآورد و همین موضوع افزایش جمعیت، به نوبهخود فشارهای اکولوژیک بر پایتخت را افزایش میدهد.
این مقام مسئول در حوزه محیطزیست مدیریت شهری مصداق عینی این معضل را استان شدن کرج عنوان میکند و میگوید: استانشدن کرج هزینههای جدی از نظر زیستمحیطی به تهران وارد کرده و میکند؛ آن هم در شرایطی که این شهر با مشکلات متعدد زیستمحیطی مواجه است و زمانی که این تقسیمبندی در اطراف آن، چنین پیامدهایی را به همراه دارد طبیعی است که شهرستانشدن یک منطقه که در میان شهر قرار دارد مشکلاتی فراتر از آنچه استان شدن کرج به همراه داشته ایجاد کند و این نکتهای است که مسئولان در تقسیمبندیهای کشوری به آن توجه نمیکنند.
حیدرزاده معتقد است: در کشورهای توسعه یافته کلانشهرها تا محدوده وسیعتری از شهر تحت یک مدیریت واحد اداره میشوند تا محیطزیست آنها، ترافیکشان و دیگر پارامترها قابل کنترل باشد، درحالیکه در ایران در مجاورت و میانه کلانشهری چون تهران دست به تقسیمات تعریف نشده میزنند که افزایش کانونهای جذب جمعیتی را به همراه دارد. موضوعی که علی نوذرپور، رئیس هیأتمدیره جامعه مهندسان شهرساز ایران، آن را با ارائه یک مصداق به این صورت مورد نقد قرار میدهد: اگر در مدیریت شهری کشورهای توسعه یافته تأمل کنیم میبینیم که از شکل خرد به سمت و سوی کلان در حرکت هستند و نمایندگان مردم در بخشهای تصمیمگیری شهری تلاش میکنند تا حدالامکان نگاهیکلان و واحد به مدیریت شهرها داشته باشند و هیچ ریزنگری درباره حاشیه شهرها درنظر نگیرند. بهعنوان نمونه شهرداری استانبول که بهصورت فرامنطقهای 15شهر دیگر را نیز زیر پوشش مدیریت شهری خود دارد، نحوه اعمال مدیریت در این شهرها همگی بهصورت کاملاً یکسان و واحد است، خدمات شهری، ترافیک، سیستمهای شهری، سرویسهای حملونقل شهری و دیگر مسائل شهری در تمام این شهرها به یک صورت نظارت و ارائه میشوند و هیچ شهروندی حین سفر از شهری به شهر دیگر متوجه تغییر و تبعیض در نحوه اداره این 16شهر نمیشود. حال آنکه در کلانشهر تهران، با وجود مشکلات مختلف در بحث ترافیک و انواع آلودگیها، مسئولان کشوری اقدام به ایجاد استان و شهرستان میکنند.
او میافزاید: حاشیه مرزبندیهای پایتخت از هر بعدی، چنان به نوع و نحوه حرکت مدیران شهری تهران وابسته است که اگر تغییری در پایه و اساس شیوه اعمال مدیریتها بهوجود آید، مردم ضرر میکنند و آسایش و رفاهشان به خطر میافتد. اینجاست که این سؤال مطرح میشود که آیا جداشدن کرج از تهران که روزی تنها یک ده بود و بعد از توسعه ارضی، با تجمیع 40 ده و روستای دیگر، تبدیل به شهری مستقل از تهران شد، امروز توانسته شکل و شمایل شهری را بهخود بگیرد یا کرج هنوز همان شهر حاشیهای پایتخت دیده میشود؟ کمااینکه تجربه جداسازی کرج از پایتخت و شکلگیری استان البرز نشان داد که رسمالخط انفصال بین تهران و هر کدام از شهرهای شکل گرفته در اطراف نه تنها زمینهساز شکلگیری بنگاههای آسیب اجتماعی است بلکه فرصتی برای تجاوز به حریم کلانشهر تهران نیز بهوجود میآورد؛ موضوعی که مسئولان در حوزه اجرایی و تصمیمسازی نسبت به آن هشدار داده و آن را تهدیدی جدی از نظر شهرسازی و محیطزیست میدانند.